10آذر

ساخت وبلاگ

 
داشتیم عادت میکردیم به قضیه یه روز استراحت !یه روز کار!!تقریبا چسبید بهم.امروز رفتیم خونه عمه وبهش سرزدیم.هوا سرده و باز مریضیش تمومی نداره.تازه رفته یه آمپوال آنفلونزا هم زده دیگه بدتر!!همیشه سرمامیخوره  از اونوقت!!یه چندوقتیه یه مسئله ناراحتم میکنه.عروس رییس قشنگ داره میاد تو نخ من !تا ببینه چه جوری دارم کار میکنم ویا دبگیره !برای آینده!! واین برای من آزاردهنده اس..فکرای خوبی درموردش تمیکنم!چون قشنگ معلومه میخاد کاریاد بگیره وزبونم لااال!!! جایگزین من بشه!چون عروسشه نمیتونم بپیچونمش!بهرحاال عضو جدید خونوادشونه وهی میاد با روزنامه ها بازی میکنه!!وحرص من درمیاره!یکی نیست بگه تو که شوهر کردی برو املت درست کردنتو یاد بگیر!!!به فصل بارگذاریت!!فک کن.راستش اصلا حس خوبی بهش ندارم.فقط میخاد خود شیرینی کنه. امیدوارم رییس محترمه بدونه که نیرویی که 5سال حمالی کرده رو باید نگه داشت!!بامید خداااا.داشتم میگفتم اقازاده اش قبل عقد و نامزد داشت کاندوم بازی میکرد تو دفتر (گناهش پای خودش) من چون میدونستم کلید دست ما سه تاس براهمین چندبار کاغذ کاندوماشو دیدم !!!وهمچین بیبی چک رو که بازم کاغذشو گذاشته بودن رو میزکار!!!! وحالا هم که عقد کرده آقای دانشجو!!!(شغلش دانشجو هستش اخه) الانم این دخترو دست تو دست برمیداره میاره !منو حرص میده .اینم معلومه مثه پسره آب زیرکاهه ونحوه شیرین بازی رو بلده!!! شاید من حسودم ، شاید وقتی میبینم دوتا بچه عقد کردن .بهم برمیخوره !شاید وقتی میبینم پسره حتی به گفته پدرش یه دونه 1000 تومنی درنیاورده !حررصم میگیره که چرا عقد!!!کردن.وگاها به پدر دختره تبارک اله میفرستم که دخترشو داده دست یه بیکار دانشجوو.عوض اینکه برن دفتر جدید که خیلی جای شیکیه ..میان تلپ میشن روسرمن !منم اعصاب مصاب ندارم ریختشونوببینم وقتی یادم  میوفته قبل عقد!!چه اداهااایی در دفتر نشات گرفت و من مجبور شدم به رییس بگم تا فردا روز من مقصرنشم؛ خجالت میکشم از چیزاایی که دیدم!!! این دختره هم میخاد موی دماغ من بشه ...وامیدوارم نتونه بشه!!!راستش من تو کار عقد و نامزدی اینا موندم !آخه پدر دختره چقد احمق بووده که دخترشو داده دست کسی که یه سیلی بزنی زیر گوشش ،نقش زمین میشه!اصلا اینا به کنار !آخه با آدم بی پول بیکارو دانشجو مگه میشه زندگی کرد!مثلا پدر پسر هی تامینشون کنه اخه مردم یعنی اونقد مغز خر خوردن!!!از نظر منطقی هیچی باهم جور نیس!!فقط چون دارم میبینم موی دماغم شده باز دارم ازش غیبت میکنم هاااا.وگرنه هرکی سی خودش!! اما میبینم نه !دختره رسما میخاد خودشو جایگزین من کنه!!واسه همین چشم ندارم ببینمش.هرموقع هم میاد یه بار اومدنی دست میده !یه بار رفتنی! ومن هم  نمیخام باهاش صمیمی بشم چون با یه بچه 18 سالشه صمیمی شدن من صنمی نداره!برای اینکه 5سال با هر خفت و خاری ، هرجور حمالی بوده رو بدوش کشیدم تا یه روزنامه دره پیت رو  رییس با کمک من به راه انداخته و الان داریم شکر خدااا فرت و فرت اگهی میزنیم به روزنامه!!!ومن اجازه نمیدم یه دختر بچه 18 ساله که فقط قد کشیده !بیاد خودشو جایگزین نشون بده .البته اینا بقول مامان نامزد بازیشونه !تازه دانشگاه هم دارن!ماشالاه از وقتی عقد کردن دیگه هیشکی حتی سرظهر هم نمیره دانشگاه!!البته قبلنا پسره میگفت ساعت1 کلاس دارم .منم با خودم میگفتم خودتی !چون پیام نور تو این ساعت ناهار میده!!!خوشم نمیاد کسی منو ...فرض کنه!الان دیگه فقط چسبیدن به کار !!شبانه روز کمک بابا رییس میکنن تا بسازن زندگیشونو!!چهار روز رفتم مشهد فرت و فرت مشتری اومد ؛پول آگهی داد !اینم فک کرده آره دیگه !تنور داغه خودمونو بچسبونیم...فقط خداا جوون شر این دخترو از سرمن کم کن.هرجور دوس دارن به جیک وجیکشون برسن !به من چه اصلا!! خداجوون یه کار دیگه هم میخام انجام بدم ازونجاایی که مادر فرمودن من جهاز مهاز بهت نمیدم.میخام اون مبلغی رو که ماهی بهش میدم تقریبا نصفش کنم تا فقط هزینه خوردو خوراکم باشه .برا خرید مرید که کسی پولی بهم نمیده .تازه خودم هم برا خونه هراز گاهی شوینده ای خوردنی چیزی میگیرم..منت نمیکنم هاا.فقط وقتی میگه من جهاز نمیدم پس باید خودمو پولامو جمع کنم دیگه .هرچندکه حقوق آقاجونم باشه که از خیلی وقتا (تقریبا20 سالگی به اسمم منه).بهرحاال به نظرم برا بعد خدافزی مستاجر نذارم .هزینه خوردوخوراکمو میدم ..بقیشو هم پس انداز میکنم برا جهازم.خوبه آیا؟

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 71 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 0:04