2بهمن

ساخت وبلاگ

دارم برای هفت سین ، سفارش خوک میدم!!خخخخخ.دوتا خوک خوشجل زن و مرد .دیروز کلی مهمون داشتم.ماهان اومد .خاهرم اومد.بعدش همه اومدن . منم غذام کم بود .نمیخاستن شام بمونن. گفتم برای تبرک واسه هرکدوم یه مقدار بکشم توی ظرف تا ببرن!!سفره هفت سین من از پارسال اماده اس. ولی چون دل و دماغ نداشتم  نخاستم تو خونه خالی پهن کنم. کاش میبردم میذاشتم .عیبی نداره .امسال میچینیم بامید خدا.علی هی میره به روستامون سرمیزنه !!دیروز ماهان گفت منم گریه ام گرفت.الانم گریه ام میگیره.علی بزرگتر از مابود وقدرت درکش بیشتر. من هنوزم یخ زدگی بدن پدرمو تو اون چاه لعنتی حس میکنم. ازوقتی فهمیدم محل چاه کجا بود ،بیشتر احساسش میکنم. انگاری جون منو انداخته باشن اونجا. چهارشنبه سوری امسالم درست مثه همون سال میمونه . چقدر دردداره وقتی حسش میکنم  که جسم یخ زده پدرمو برای چهارشنبه سوری ما، انداخته بودند تو بیشه زار !

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 52 تاريخ : جمعه 5 بهمن 1397 ساعت: 5:18