2اردیبهشت

ساخت وبلاگ
طبق قراری که چندروز پیش داشتن همکارا؛  قرعه کشی فروردین ماه واردیبهشت وخرداد قرار بود امروز بشه.رییس همون یه نفر اسم نوشته بودو منم 3 نفر.یه جورایی حساب کتابام درسته بهم میخوره با دادن ماهی 300 تا ولی برای یه مبلغ 7میلیون و دویست هزار ماهی 300 تا دادن و ومدت24 ماه اونم بدون هیچگونه درصدو و دیرکردو ازین ادا اصولای بانکی که البته ادا اصولای دیگه ای وجود خاهد داشت تقریبا بهتره.رفتم دفتر جدید این روزنامه همکار.منتظرم بودن  سرظهری .قرعه کشی کردن و اسم اول که همون خانوم برگزارکننده میشد.نفر دوم برا اردیبهشت ماه رییس شد و نفر سوم خانم احسانی .زنگیدم به رییس وگفتم که شما نفر دوم شدین و.بسیار خوشحال و گفتن من هنوز لازم ندارم میذاریم بانک هرکدوم لازمش شد برمیداریم.قضیه خونه و رهن و اینا رو گفتم بهش.موافقت هم کرده بهم چک بده .آهان چک گفتم صبحی هم رفتم بانک و کلی مدارک و اینا برام نوشتن که اینارو آماده کن و بیا ظرف یه هفته میتونی دسته چک بگیری.یک عدد کارمند شهرداری هم پیدا شده که خودشو!! عاشق پیشه جلوه میده وازون هاست که هم عجوله هم میگه فعلا نمیتونم ازدواج کنم .بعدشم اینکه انرژی منفی هم داره یعنی آرامش و صبوری تو وجودش نیس!!حالا!!! قراره برای دسته چک گرفتن رییس معرف بشه که  تواون بانک حساب نداره (بانک قوامین) منتها ازونجاایی که ما گرد عالم میگردیم  ومیبینیم باز صدرحمت به میم!! دیگه فک کنم شیطنت میکنم که باهاش دوباره میحرفم یا اشتباه میکنم!!که بهرحال هر از گاهی تلگرامی حرف میزنیم و قبول کرده بیاد معرف بشه چون تو اون بانک اونم حساب داره .حالا این ازین.امروز مبلغ 300 هزار تومنو واریز کردم به حساب خانوم همتی که برگزار کننده قرعه کشی هستش.حالا یا نصیب و یا قسمت  با خودم گقتم بامید خدا پول مستاجرو جور خاهم کرد .ولی این مبلغ 7 میلیون و دویست هزار رو بامید خدا میذارم برای خرید مبل و تختخاب برای پایان سال...خداجووون فقط بامید خودت هاااا.7 میلیون مستاجرو بدم تقریبا یه مبلغ 30 تومنی دستم خاهد اومد اونم کم کم ..که میخام قسطی  خرید کنم  که کابینت بندی اشپزخونه ازین موارده .یه سپرده ای باز دارم بامید خدا که اول اونو خرج میکنم تا باقیشم قسطی بدم ماهیانه..ننه ام هم باید تمکین کنه به اینکه من حق کسی رو ضایع نمیکنم .چون این  حقوق یه حق ثبت شده اس.بعدش اینکه 5شنبه رفتم اقاجونمو دیدم .همون 10 تا گل رز روی سنگ قبرش خشک شده بودن .2 هفته ای میشد که رو سنگ قبرش بود.رفتم پیشش و ازش خاستم منو دعا کن .بهش احتیاج دارم.این کارمند شهرداری هم میخاد وقت تلف کنه بنظرم. یه جورایی تیک داره انگار.نمیدونم .هی میخاد خودشو بچسبونه .مجبورم با بیخیالی تمام تحملش کنم تا ببینه از من آبی گرم!!نمیشه !!...توکل به خود خدااا.یه مقدار روحیاتم بهتر شده .شکر خداااا. ولی ازین ماه دیگه واقعا اقساطم زیاد میشه .300 تا قرعه کشی هرماه.100 تا بیمه و قسط دسگه و تازه خونه هم از مرداد ماه خالی محسوب میشه که 50 تاهم باید به هیئت میدره بدم.فعلا 450 تا ماهی قسط واینا.باقیش ببینیم چی میشه بامید خداا.من حاضرم دم عیدی برام از قرعه کشی پول دربیاد که بامید خدا مبل . تخت هم بگیرم و بذارم تو خونم....الهی بامید خوددت.

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 4 ارديبهشت 1396 ساعت: 21:51