25بهمن

ساخت وبلاگ

از صبح داره یه ریز برف میباره ؛ اونم آبکیه !ولی خب شکرش باشه .گفتم با ماشین نمیرم ..پیاده تا ایستگاه اتوبوس رفتم .منتظر شدم اومد اتوبوس...همه جا گل وشل بود .کارگرای شهرداری خیلی زحمت میکشن واقعا..روزی نیست که تو خیابون نبینم که  دارن جارو پارو میکنن.فقط به داد کوچه ما نمیرسن!!کوچه های فرعی رو اهمیت نمیدن.درحالیکه تو کوچه ما یه یخ زمستون داریم که اخر بهار همین باز بشن!!  خیلی وقت بود با اتوبوش نرفته بودم بیرون!!خلاصه با همه دیر رفتنم زودتر ازهمه رسیدم!!اصلا حس تایپ کردن نداشتم.نمیدونم چرا وقت کم میارم !!خلاصه کارا رو انجام دادم و رییس چندروزه افتاده تو کار تایپ!!رقیبام زیاد شدن!!! اونقدرم خوشش میاد .منم لام تا کام هیچی نمیگم!!بهتره صدامو در نیارم..وضعیت خیلی بحرانیه !!همه افتادن تو کار تایپ!!! موقع رفتن گفتش برم یه کاری هست انجام بدم برگردم برسونمت ..منم گفتم نه ممنون .میخاستم پیاده روی کنم ..گفتم حالا  که میاد با اون میرم..دیدم ساعت 2 رد شد از رییس خبری نشد گفتم بزنگم بد میشه ولی دیگه دیدم دیره ..یه لحظه گفت ای داد یادم رفت برگردم!!خوب شد میخااستم یکم اکسیژن جذب کنم ...تا سرمیدون رفتم و برف هم میبارید هنوز..رفتم ایستگاه اتوبوس منتظر شدم..واای خوبه ماهی یه بار آدم سوار اتوبوس بشه هااا.چقدر رنگ جماعت رو دیدن خوبه!! تعدادی از جوونهای شاد و شنگول کادو ولنتاین در دستانشان داشتن و شعف ناک ازینکه ازین عشقای معلوم نیست کشکی(البته بامید خدا همشون عشق واقعی باشن) در خیایون در حال تردد بودن با هدیه هاشون...یه لحظه حتی یک لحظه حتی دلم هم نخااست در موقعیت یکی ازین عشاق باشم!!! زندگی خیلی تجارب در اختیارم گذاشته ..شکرر خدااا.خلاصه ما ساعت 3ونیم به خانه برگشتیم ودریغ از یک عدد زنگ از سوی مادر نگران و دلواپسمون!!! انگاری ادم سوار ماشین خودش بشه فقط دلهره داره که جاای دیگه نره !!جز سمت خونه. هیشکی زنگ نزد....برف و پیاده و سرما مشکل وناراجتی و نگرانی نداره !!فقط با ماشین خودم دیر برگردم نگرانی داره!!!خدایا شکرت...از جلوی مجتمع اپارتمانی که واحدم اونجاس رد شدم و فقط یه آه واحساس خاهشو تمنا از معشوق خودم کردم...که مرا به مراد دل برسان یا معشوق...

راستش با شماره ایرانسلم بلاکش نکرده بودم!!گفتم خجالت میکشه و بیخیال میشه دیگه وقتی یکی رو بلاک کردی یعنی برو پی زندگیت تا پاشش ایجاد نشه!! به ایرانسلم تبریک !!!ولنتاین !!!ارسال کرده بود..باز خااستم یه جمله قصار نثارش کنم ولی پشیمون شدم..سکوت خیلی خوبه تا حالا تجربه نکردده بودم. این همه حرف زدیم آخرش این شد!!ساکت بودن خیلی خوبه..دیگه زدم کلهم اجمعین همه راه ها رو بستم و همشونو بلاک کردم..نه اینکه منتظر تبریک باشم هاا.نه .این جملاتش به درد من نمیخوره ...تسلی هیچی هم نمیتونه باشه ...قول دادم مثه یه مرد بکشم کنار و به شعور فنا رفته ام احترام بذارم..به نظرم با سکوت دارم به خودم احترام میذارم...ولاغیرررر.یه اقایی اومده بود طب سنتی میدونست!!میگفت این رنگ مشکی سم هستش برامون..برای سرطان رنگ مشکی مسبب میشه .از اینکه اصلا نباید چای بخوریم واینکه مشکی یه سم مهلک هستش برای دچار شدن به سرطان .میگه من برای مرگ خاهرم سیاه نپوشیدم...خیلی اطلاعات داشت که من اصلا نشنیده بودم در موردش!! ...خلاصه روز عشق رو باید به خالقمون تبریک بگیم که خداییشو به معنی تمام و کمال و بدون چشمداشت به تمام عالم پراکنده کرده وما اندر خم یه محبت از طرف دوست!! یا جنس مخالف هستیم که با تمام معنا درقبال کاری انجام میده !!وهمیشه با جملات عاطفی مغز دختر بی پدری مثه منو شستشو داده که دارم سعی میکنم آدم باشم و بفهمم که همه کاراش برای براوردن نیازش بوده!!  حالا سوای اینکه داریم خودمونو با القاب خارجیا و مناسبتاشون خوش میکنیم ولی  برای همیشه فصول این شکرگذاری وتبریک زیباست:

خداوندا روزت مبارک...
روز عشق را فقط به تو می توان تبریک گفت...
تو که عشقت آسمانیست...
و ثمره ی عشقت آرامش است...
تو که رنگ و بوی عشقت فرق میکند...
تو عشقت خالص و ناب است...
تو بی حساب میدهی...
بی دلیل توبه میپذیری..
بی توقع برکت میدهی...
و بی منت یاری میکنی ...

واقعا که تنها تو سزاوار کلمه ی عاشق هستی...
عشقی که خالصانه به بنده ات تقدیم میکنی...
دوست داشتنهای ما بوی نیاز میدهد...
عشقمان از روی هوس است تا محبت...
دوست داشتنمان برای دل خودمان است...
و توقع، زیربنای عشقمان است...
خدای عاشق روزت مبارک...❤️

سپاس خداوندی راست که بر بندگانش عنایت و لطف و محبتی را دارد که هیچ بنده ای را یارای شکرگذاری نیست...خداااااااااااااااا جوووووووووووووون مرسی....

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 13:33