27بهمن

ساخت وبلاگ

امروز صبحی دیدم هوا برفی نیست ومیشه رانندگی کرد .تصمیم گرفتم با ناناسم برم سرکار.تا از خونه دراومدم برف یه ریز شروع کرد دیگه در عرض ده دقیقه ماشین کلی برفی شد.با احتیاط و اروم روندم.زود از خونه درومدم که خیابونا خلوت باشن ..ولی همه جا گل و شل بود .تا خود ساعت3 ظهر یه ریز بارید.همسایه محل کاریم که موجر هم محسوب میشه .دیدم یه لحظه اومد داخل وگفتش با ماشین اومدی!ماشالاه همه آمارمو دارم ومن از پاشیده شدن مجردیم نمیترسم و ولی بعضیا با دروغ ونیرنگ وپاشیده شدن زندگیشون دارن دنبال مسببش میگردن و میترسن!! گفتش سرظهری  خودم کمک میکنم ماشینو تمیز کنی وفقط با احتیاط برو .اصلا خودمون میبریم میرسونمت!!اقای با ادب و متشخصیه ..برعکس این فامیلش که جدیدا اومده و داره بی شخصیتشو قشنگ به همه نشون میده . با این اقای حقگو خیلی وقته آشناییم .5ساله که من اون روزنامه کار میکنم ایشونو میشناسم..همین اقایی هستش که شوفاژ و تعمیرات انجام میدن...چون سابقه منو میدونه تو بعضی کارا میاد میگه شما انجام نده ما کمک میکنیم!..خخخخ ..چندروز پیش پسرشو تو خاب دیدم ..یادمه وقتی سربازی رفته بود یه چندبار باهام ارتباط و گفتمان انجام داد.حتی یه بارم تا سرکوچه منو رسوند....خاب چندروز پیشم هم یه چیزی داشتیم امضا میکردیم که پسرش بهم گفت اینجاو اونجا رو امضا کن و انکاری یه چیز سند دار بود ..یه لحظه تو خاب حس کردم دست این مثه قلاب بالای سرمه ..انگاری دستش  منو احاطه کرده  بود!!! اون سری گفتم که خونه خریدم ..پدرش برگشته میگه بابا تو هم تاجری شدی براخودت..سرظهری که داشتم کارارو تموم میکردم .رییس اومد ونامه ایمیل شده روزنامه رو دادم دستش .که یه مبلغ زیادی برا سال 96 انتخاب !!کرده بودند..وتاکید کردن که تماس نگیرین فقط چک هاشو بفرستین بیاد!!!جل الخالق!! دیدم حاج آقای روبروییمون داره برفای ماشینمو تمیز میکنه بدوبدو رفتم تا شرمنده نشم ..و تشکر کردم .یه جاروی همه کاره داریم اونو برداشتم و بدوبدو رفتم ودیدم رییس منو ازمغازه اقای حقگو دیده دارن بدوبدو میان!! داری چیکار میکنی!!اونقد شرمندم کردن و یه جوراایی خوشحالم کردن..همه داشتن به هم کمک میکردن..اقای همسایه میگه من گفتم تو دست نزن هااا.. (رییس اومد برفای ماشینو تمیز کرد و دیدم سوییچ رو از رومیزبرداشته میره روشنش کنه!!  دم در هم شوهر مادرم  کمکم کردتا ماشینو بندازم داخل پارکینگ ..کوچه نیست که سیبریه!!خلاصه امروز دوس داشتم برف بازی کنم که نشد...روز خوبیه ..خداروشکرررررررررررر

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 13:33