11بهمن

ساخت وبلاگ

ناراحت شدم واقعا...ولی هرچه پیشاید خوشاید...میگه قرار ه بهم پول بدن اونم قولشوبرای اخر خرداد دادن!!منم تا اردیبهشت نهایت خونمو میخام..........................من خونمو میخاام.خدا جووووووووووووون.کمکم کن...من خونمو میخام.........خدایاااااااااااااااا...میترسم تا اخر خرداد منو بپیچونه!!!گفتم من برنامه ریزی دارم برای اخر اردیبهشت!!!.لطفا خونمو بهم پس بده.میخاستم اگه عید خالی بشه سفره هفت سین بچینم تووش.من نموخاممممممممممممممممممم...کلی برنامه ریزی کردم این بار.خدااااااااااااااااااا....دیگه نمیشه که به زور ملتو انداخت بیرون!!گفتم تو یه ماه مونده به من بگوووو.فقط خونه رو تحویل بده.کلی حساب کتاب کرده بودم هاااااااااااااا..حالا چیکار کنم....خوشی هامون بهم خورد.پیش خانوم محمدی داشتم بال درمیاوردم..کاش یارویی که ازش میحرفه زود حساب کتاب کنه باهاش .تا مام به مرادمون برسیم...داشتم بال بال میزدم هااا تو دلم.ظروف هفت سین داشتم انتخاب میکردم.....امید بخدا دیگه باید صبر کنیم..منتها سال جدید خونه جدید بیشتر میچسبید...خداجوون کارشو حل کن.ماهم به زندگیمون برسیم.رییس گیر سه  پیچ داده برای ضامن شدن به وامش!!اونروز استعلام کردن میگن این خانوم گردش حساب نداره ...خخخخخخخخ..ان شالاه جور نشه .به ما چه..راستش دروغ چرا نمیخام چک بدم..هرجور حمالی انجام میدم تو محل کارشومنتها این یه قلمو واقعا ته دلم راضی نیستم.تازه اش اون حسابه دسته چک دارمو هم رویت کنن.متوجه میشن که آس وپاس هستم!!!والا.زندگی خودمونه به خودمون مربوط میشه.حسابای خالیمونو رو میکنیم....فردا باید برم پیش اقاجونم .باید باید ازش بخام دعا کنه من سال جدید برم خونه جدید.الهی بامید خودت.چقدر خوشحال شدممممممم.چشم شیطون کورررررررر..

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 8:56