6تیر96

ساخت وبلاگ

سه‌شنبه 6 تیر 1396

دومین روز تعطیل عید فطر هم تموم شد صبحی اصلا حوصله هیچی ندانستم گفتم اتاقمو تمیز کنم و یه دوش بگیرم  یکم سرحال بشم .اصلا حس خوشی و تعطیلی ندارم.آدم باید دلش خوش باشه .البته ناشکر نیستم .شکررخداا.خاهری یکم موهامو درست کرد وخوشجل شدم.عصری ننه ام باز هوس باغچه خریدنش گرفته بود . چندین ساله داره باغچه میخره ...رفتیم یه باغچه دیدن خیلی دور و پرت بود.آب وهوای خوبی بود.منتها گرما اذیتم میکرد پشت فرمون.رفتیم دیدیم وبرگشتیم.یکم پیش دیدم بابای مستاجر زنگید .عصبانی شدم.بابا خب فردا میام پولتونو میدم خب! منم ج ندادم .اخرش دیدم ول کن نیست ج دادم .اخه من ساعت 8 ونیم کجا بایم پولتو بدم ایهاالناس!میگه خونه رو خالی کردیم!!!چی!!! خونه خالی شده .منم گفتم امشب نمیتونم فردا ظهری بعداز کارمیام .تسویه کامل میکنیم .لطفا تا اونوقت هم منتظر باشین .چون  قزوین زندگی میکنن.میگه خونه تخلیه شده ...باورم نمیشه ....یعنی فردا کلیدای خونمو میگیرم.خدایااااااااااااااااا...فقط بامید خودت .که جزتو امیدی ندارم.ننه ام نشسته باز برای دومین باره با خاهرش میحرفه.شوهرش پول درستو حسابی نمیده .باید با یارانه فیش برق و گاز وآب رو بدم .نمیدونم دارم عرق گیاهی میفروشم .اینارم به در میگه تا دیوار بشنوه هاااا.میدونم.انگاری من قسم خوردم تا آخر زندگیم حساب بانکیشو ساپورت کنم.بهم یه بار خانوم محمدی گفت اونقد به دلت میندازی که الان ننه ات اینو میگه الان اونو میگه .خودت باعث میشی ..ولی اینکه تصمیم دارم خونمو تغییرات بدم و  نو نوار کنم .100 درصد مخالفت میکنه .میدونم .ولی من باید بایستم جلوی اینکه میخاد نذاره به راهم ادامه بدم.نباید اجازه بدم .چون من حق زندگی دارم .و یه بار فقط میتونم زندگی کنم .همین .نیاز شدید دارم به انرژی های مثبت .به یه نیروهایی که ارادمو سست نکنه .مهدی بعداز 2 روز اس داده ! تبریک عید فرستاده ومیگه با خانواده هستم!! فردا بهت میزنگم .خوب نزنگی هم هیچ اتفاقی بوجود نمیاد.گفتم خوش باشی فقط.خدایاااااااااااااااا امیدم خودتی فقط.کمکم کن.....برای تقویت نیرویی که تو وجودم ریختی نیاز دارم  .خدایا بامید خودت...

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 15:38