7تیر

چهارشنبه 7 تیر 1396

 امروز قرار بود خونه رو تحویل بگیرم چون خالی شده خونه .ساعت11 بود زنگید بابای مستاجر .گفتش 3 تومن برام واریز کنین الان .3 تومن کارت به کارت کردم .سرظهری هم زنگیدم 2ونیم  قرار گذاشتیم .به ننه ام هم زنگیدم گفتم آماده بشه .رفتیم خونه رو تحویل گرفتیم .گفتم من برم 4 تومنو هم کارت به کارت کنم.هرکاری کردم دستگاه ارور داد..اخرش گفتم چک بنویسم .رفتیم حاج خانوم رو دیدم برامون از قزوین شیرینی آورده بود.اونجا هم چک نوشتم.اولین چک بود که کشیدم..بعدش که رسیدیم خونه ؛ یادم افتاد حساب جاریم خالیه !! اونم برای فردا چک کشیدم.صبحی باید سریع برم اون مبلغو واریز کنم به حساب سپرده .اومدیم یکم استراحت کردم.ننه ام !! هم استراحت کردو والان شروع کرده !یا خونه رو میدی اجاره یا میخای بری اونجا عیاش خونه راه بندازی.دوستای جنده ات بیان اونجا بزنی بکوبی.به خانوم محمدی گفتم نیا هاااا.نگو وقتی تو بیمارستان بوده  هوشش سرجاش بوده! دیدتش.میگه اون جنده اس داری  اونو میگردونی .بعدش هار شدی !!زیرت پرشده.شوهر گورومساخ خرجی نمیده .میگه پول نمیدی به این خونه . حالا هم یکسال میگذره که 33 تومن به من دادومن  یک چهارم زمینو  کاغذ نوشتم که مال اونه.من فقط سوار ماشین میشم میبرم دوستای جنده و قهبه رو میگردونم .گفتم پس منم جنده ام که دارم با جنده ها میگردم دااا.گفتم اگه شکی داری بیا تعقیبم کن وگرنه ایمانتو نسوزون.میگه حقوق پدرت شده 1میلیون و 100 واسه همون داری از خونه فرار میکنی.زیرت پرشده.میگه به همه میگم حقوق پدرش یه میلیون و 100 شد و به منم هیچ پولی نداد وداره از خونه فرار میکنه !!! میگه ان شالاه اون زن یه چشم همسایه بیاد هی بذاره  تو کونت!!ارزوی ننه ام چقدرافتخارآفرینه..فقط آرزوی خوشی داره برام.میگه من پولمو میخام!!!میگم مگه بچه بازیه بعد از یه سال بگی معامله رو فسخش کنیم.من چندبار پرسیدم راضی هستی تو هم گفتی راضیم!الان پولشو میخاد که به 4تا دختر میارزه !!!