16خرداد

سه‌شنبه 16 خرداد 1396

داره صدای اذان میاد..خداجوون ببخش اگه روزه نمیگیرم..چندوقت پیش یه خابی دیدم.14 خرداد بود .داشت اذان میداد منم با اذان اشهد میخوندم و سرمو گذاشته بودم رو مهر.گریه میکردم.همزمان با اشهد خوندنم یه نوری داخل مهر به چشمم خورد..تو خاب یه لحظه حس کردم من لایق این روشنایی ونور نیستم وگریه کردم  وسرمو از رومهر برداشتم ویه لحظه یاد همه گناهام افتادم...یه حسی یا یه نیتی که قبلا داشتم  (البته یادمه  یه پولی بعنوان سپاسگذاری از خدااجوونم.برای شکر نعمتش.میخاستم بدم به فقیر.دیروز این جرقه تو ذهنم دوباره بیدار شد که باید یه پولی بدم .چون خدا منو تو ماه رمضون پارسال شرمنده خودش کرد.دیدم تو یکی از کانالا برا اوتیسمی ها  خیریه زدن امروز.به خانوم محمدی هم گفتم میخام احیا شله زرد بپزیم.گفتش لوازمشو بگیر .یه روز وقت بذاریم بپزیم .امروز رفتم دنبالش برنج وشکر وزغفران گرفتم.بعدش رفتیم همون خیریه ای که میگفتم. چیزی نخریدم فقط اون مبلغو انداختم صندوقشون.یه حسی منو هدایت کرد .نمیگم بار اولمه .ولی اینبار حس میکنم یادآوری شد که باید نذر ونیتمو ادا کنم.راستش اون خاب بدجوری تو ذهنمه .بامیدخدا نور وروشنایی خوبه .موقع نماز و اذان.فکر کنم خدا هم داره یادآوری میکنه که برو نمازتو بخووووووووووون.خجالت میکشم خدااجوون.منو ببخش.درسته بنده درستو حسابی نیستم ولی قول دادم دیگه  راه اشتباه نرم.ان شالاه سرقولم بمونم...شبای احیا که نزدیک میشه من بیشتر حس میکنم خیلی خیلی خیلی مدیون خداااااا هستم...خدااا جوون همیشه و همهجا  بامید خودته که دارم نفس میکشم..شکرت باشه که منو باتمام خطاهام قبول داری.. یه سری هم زدیم به فروشگاه رفاه..قیمت یخچال و جاروبرقی و اینارو دیدم .رسیدیم به لباسشویی میگم من با دستم لباس میشورم!!اصلا لازمش ندارم!!یخچال فریزر قیمت پایینش از 2 تومن شروع میشد ویه لوازمهاایی بود که من الان هیچ نیازی بهشون ندارم.تی وی هم لازمه هاا.منتها اونم جزو ضروریات نیست. خانوم محمدی میگه 50 تا داشته باشی حله همه چی. مبل هم تقریبابا1500تومن یه دست 5نفره راحتی میشه خرید.فعلا اول اول باید کابینت بندی اشپزخونه در حدقابل قبول بشه برام تا وقتی چیزی میگیرم .با خیال راحت بذارم تو اشپزخونه تا بعدن نگم واای من باید کابینتارو عوض میکردم!سلامتی باشه بقیه اش به لطف خدا حل میشه... خدایا شکرررت