8اردیبهشت

ساخت وبلاگ
 5شنبه صبحی رفتم بانک .مدارکو آماده کردم یه سری کپی از شناسنامه و کارت ملی وکپی از برق اپارتمان و مبایعه نامه اش.میخاستم یه اجاره نامه بدم بنویسن  که گفتم وقتی مبایعه نامه خونه رو دارم چه کاریه.تازه چک هم که میخام بگیرم برا خرید لوازم و اینا میخام بکشم .داشته باشم وبتونم چیزی بگیرم که چک میکشم وگرنه که راه درازی در پیش دارم بامید خدا.دیروز صبح یک سرمایی بود که من قشنگ از دیروز دارم فین فین میکنم! معرف هم مهدی شد .مشخصاتشو چندروز پیش داده بود با شماره عابرکارتش.که بررسی کردن دیدن بله ایشون هم دسته چک دارن از بانک قوامین.سرظهری هم اس دادم که امضا بانک یادت نره که رفته بود امضاکرده بود.قراره یک هفته ای دسته چکو بدن.این اقای کاربر بانکی همونیه که سپرده های پارسالمو بخاطر خرید خونه فسخ کرد.یه جورایی ازوناس که کار آدمو راه میندازه.صبحی با خودم گفتم کاش وقتی نوبت میگیرم بیوفتم به باجه اون آقا.که نشد.رفتم باجه آخر که گفتش برا دسته چک گرفتن باید برین پیش همون اقا! مدارک کامل بود .میگه چه خوبه مدارک کامل باشه آدم راحت بتونه اقدام کنه.خلاصه قراره منتظر دعوت نامه بانک بمونم.مهدی میگه دسته چکو گرفتی زود زود چک بکش تا بتونی برا دسته چک 25 برگی اقدام کنی.اینم حرف خوبیه .سرظهری بایکی ازین وکیلا دردامون تازه شد و منم گفتم قضیه من اینه ! گفتش برو کپی چکو برابر اصل بکن!! بعدش برو اقدام کن! یعنی اگه از سود مود پولم بگذرم و حرفی نزنم الان 10 میلیونم رو هوااس و هروقت یادم میوفته مستقیم تو صورت خودم تف میکنم!!!به همین راحتی..ولی خددا خیلی بزرگه و خیلی خیلی خیلی بیشتر ازونی که فکرشو میکردم به دادم رسید.یه امتحانی بود برای تمام فصول و من یقین دارم به این امتحان.آدمارو اصلا نمیشناختم با مغز کوچیک خودم میسنجیدم ولی ننه گرامم با این مرتیکه حروم خوور قشنگ نشونم دادن که چی به چیه! چندوقته هم هی آگهی میارم خونه میگم اینارو تایپ کنم دیگه کارم کم میشه ! ولی همش در حد حرف هستش!هی کار میارم میبینم نخیرم ! دیروز شرکت یه مبلغ کامل برام واریز کرد.با خودم گفتم اشتباهی بوجود اومده .هرسال برای فروردین ماه نصفشو واریز میکنن.بعدش گفتم بزنگ و زر زر بکنن میگم هرسال دارم آبونه کامل فروردینو واریز میکنم.یه اداهایی هم دربیارن منم ادا درمیارم! والاه.5ساله باهاشون کار میکنم .خب یه سال عیدی بدن خب.اصلا عیدی ندن! واریزی فروردینو کامل بدن! گفتم برم یه کیف بخرم برا خودم .بامید خداا درست واریز کردن.تازه بانک هم گفته یه مبلغ110 تومنی هم باید واریز بکنی به حساب جاری! رفتم  محله ای هستش بنام سومون آباد.یه کوچه ای هستش اول دانشکده که از قدیما مرکز خریدیه واسه خودش.گفتم برم به اونجا هم سربزنم .رفتم یه جای پارک پیدا کردم و دیدم روبروش یه مغازه کیف  وکفش هستش .قیمتاش مناسب بود نسبت به جاهای دیگه حتی کفشای پاشنه بلند تابستونی ومجلسیش.کیفاشم مارک ترکیه اش گرون بود که من اصلا سمتشون نرفتم .دید م اقاهه میخاد کمک کنه بالاخره بعد از چندماه ما پسند کنیم و یه کیفی بخریم.چندتا مدل ایرونی نشون داد که گفتش تخفیف هم میدم.یه کیف پسند کردم هم برا محل کار رفتن خوبه هم جای دیگه.ماشالاه منم که کیف مسافرتی برمیدارم .یعنی همیشه همه چیم پیشمه.مثه خونه به دوشا..یه دونه مشکی نشون داد 55 تومن که موقع تخفیف 47 تا گرفت ازم. خوبه بنظرم.به دلم میشینه .باز یکم حس نو شدن و عوض شدن بهم دست میده.شکررخداا.هفته دیگه خانوم محمدی جشن مولود گرفته .شنبه هم رو انداخته بهم که بریم میوه و شیرینی بگیریم.ننه ام که دایم داره باز چک میکنه منو.زنگیده میگه چرا نگفتی دیر میای !میخام برم خرید !منتظر تو هستم! یکی نیس بگه خوو برو خریدتو بکن ...چرا مثه ننه ات همه چیرو به هم ربط میدی .آدم پررو باشه پشت تلفن هرچی دلش میخاد بگه! اسیرش دیر رفته بود خونه!!!همش دارم صبر میکنم . کاری کرده ازش میترسم و از توهیناش بیزارم! خوبه بدکاریه ای !فحاشی!!عیاشی!! لاتی چیزی نشدیم !!اونوقت میخااس چیکار کنه!!تفریح و اینجور چیزام که نداریم فقط باید با اون بریم!!یعنی فقط باید ننه رو ببریم!!دوست وهمکار هم در حکم فحاش هستند برای ایشون!!!اااااااااای خداااا .فقط صبر بده!همین .

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 10 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:22