14 بهمن

ساخت وبلاگ
 از دیشب برف حسابی باریده بود و سوز میومد صبحی .منم گفتم امروز پیاده میرم تا خود پل مادر..وبه یاد زمستونایی که پیاده رفتم .چون مسیر محله ما یه جوریه فقط اتوبوس های ما میان این طرف براهمین نباید تو این مواقع منتظر شد!چون نمیان ..باید تا خیابونی که اصلی اصلی هستش پیاده رفت.اتوبوساای مسیرای مختلف ازونجا رد میشن..منم صبحونه خوردم وشال وکلاه کردم و راه افتادم...ساعت8ونیم بود رسیدم.خوب شد دیر رفتم .جلوی دفترو هم تمیز کرده بودهمسایه بالایی!!مچکرم! رییس هم دیر اومد ولی دید وقتی اومدم دارم کارامو انجام میدم .نشست تا اگهی هارو تایپ کنم و یه کم این ور اون ور رفت کارای بیرونشو انجام داد وبرگشتنی منو رسوند..برف 30 سانت باریده .خدارو شکررش باشه .اونقد از ته دلم خوشحاالم که نمیتونم وصفش کنم..همه جارم از دیشب نمک پاشی کرده بود شهرداری البته خیابون اصلی محله مونو .برف سبکی هستش .بامید خدا یه افتابی هم از فردا صبح دربیاد بیشترشون آب میشن..اومدم دیدم طبق معمول برفارو روبروی پارکینگ ، پارک!! کردن...دیدم برف سبکه گفتم دست به کار شم تمیز کنم اینارو اگه بمونه  سنگین میشه ویخ میبنده.خدایا شکرررر.امروز نتونستم برم پیش آقاجونم .الان برف کل سنگ قبرشو پوشونده .فدات شم آقاجوون.

یادداشتهای روزانه...
ما را در سایت یادداشتهای روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9soly618 بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت: 12:33